روز نوشت



این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


یه خبر خوش


وقتی یه آدم حسود زندگیت رو بهم میریزه

بعد هر روز زنگ میزنه میگه یه خبر خوشحال کننده 

اون یه مریضه که دوست داره دیگران خوش نباشن .

منم خدایی دارم 


+اون روزا  منتظر یه خبر خوش بودم ،با گفتن یه خبر خوش این ادم حسود ؛کلی خوشحال میشدم.وقتی چرت و پرت می گفت (ساعتها یه ساعت رفته جلو خوشحال شدی ؛خانم میم زنگ زد لباست آماده است .بعد قاه قاه میخندید ) کلی حالم بد میشد

امروز حالم بد .اونم خیلی بد



از خیلیا گله مندم .ترجیح میدم حرفها توی دلم تلمبار بشه 

وقتی گله می کنی در نظر دیگران صورت خوشی نداره .تبدیل میشی به یه ادم توقعی،هر چند حق با تو باشه 

صدف حرف نزن 

صدف گله نکن 

صدف عاشق نشو 

صدف دل نبد 

صدف خفه خون بگیر 

باشه؟



یه خبر خوش


وقتی یه آدم حسود زندگیت رو بهم میریزه

بعد هر روز زنگ میزنه میگه یه خبر خوشحال کننده 

اون یه مریضه که دوست داره دیگران خوش نباشن .

منم خدایی دارم 


###اون  روزا  منتظر یه خبر خوش بودم ،با گفتن یه خبر خوش این ادم حسود ؛کلی خوشحال میشدم.وقتی چرت و پرت می گفت (ساعتها یه ساعت رفته جلو خوشحال شدی ؛خانم میم زنگ زد لباست آماده است .بعد قاه قاه میخندید ) کلی حالم بد میشد

امروز حالم بد .اونم خیلی بد



آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها